اخلاق در محیط کار(۱)

اکثر مدیران در محل کار به‌طور منظم با معضلات اخلاقی روبرو هستند. معضل اخلاقی وضعیتی است که در آن شما باید بین دو یا چند عملکرد انتخاب کنید، که هر کدام می‌تواند به کسی (یک یا چند نفر)یا چیزی مانند (یک سازمان، محیط یا سطح اعتماد و یا امنیت) در یک جامعه آسیب برساند. به‌عنوان مثال عملکرد شما می‌تواند : نقض حقوق فردی ، استحقاق او برای رفتارهای خاص از جانب افراد دیگر مانند حفظ حریم خصوصی یا حفظ رفتار برابر در محل کار ) باشد.

از بین بردن شرایطی که برای منفعت عمومی مهم هستند (رفاه همه) . این شرایط ممکن است شامل سیستمی از قوانین، آموزش مؤثر و فرصت‌هایی برای یافتن شغل باشد.

حل معضل اخلاقی به‌ویژه به چند دلیل دشوار است :

– هیچ قانون یا دستورالعمل رفتاری وجود ندارد که مشخص کند در چنین مواردی چه باید کرد و چه کاری نباید انجام داد، بنابراین هیچ پاسخ درست و غلط روشنی وجود ندارد.

– موقعیت‌ها از شما می‌خواهند که بین چندین روش علمی بالقوه که همگی از نظر اخلاقی معتبر به‌نظر می‌رسند ، یکی را انتخاب کنید.

– موقعیت‌ها شما را مجبور می‌کنند که یک ایده‌آل ارزشمند را مقدم بر دیگری قرار دهید.

– پیامدهای بالقوه بسیاری از هر اقدامی که در نظر دارید وجود دارد . برای بسیاری از ذی‌نفعان غیرممکن است که همه احتمالات را بسنجید و یکی از به‌ظاهر بهترین روش عملکرد را شناسایی کنید.

– دو راهی‌های اخلاقی به‌شدت با موقعیت‌های درست در مقابل نادرست که در آن عملکرد درست و نادرست مشهود است، در تضاد است. 

 ابهامات اخلاقی

وقتی از اخلاق صحبت می‌کنید در مورد مکانی صحبت می‌کنید که ما آرامش پیدا می‌کنیم، جایی‌که می‌توانیم در مورد بهترین رفتارمان در یک موقعیت خاص توافق کنیم و چالش اخلاقی این است که اکثر موقعیت‌هایی که با آن مواجه می‌شویم خلاصه‌شده و ساده و واضح نیستند، آن‌ها پیچیده هستند. همه ما می‌دانیم که وقتی یک پاسخ کاملاً درست و نادرست وجود دارد چه کنیم، مانند “آیا کسی را می‌کشم؟” ” آیا کسی را نمی‌کشم؟” معمولاً همه ما می‌گوییم نه ما کسی را نمی‌کشیم . اما این‌ها انواع تصمیماتی نیستند که ما به‌صورت روزمره در محل کار زمانی‌که در حال زندگی کردن هستیم با آن روبرو می‌شویم. انتخاب‌هایی که باید انجام دهیم بین چند انتخاب درست است. ما باید از بین آن چند انتخاب درست تصمیم بگیریم “بهترین انتخاب درستی که می‌توانم انجام دهم چیست؟” بنابراین به‌همین دلیل است که وقتی یک انتخاب اخلاقی می‌کنید، وقتی یک تصمیمی اخلاقی می‌گیرید، نمی‌توانید فقط به غریزه درونی تکیه کنید

ازآنجایی‌که معضلات اخلاقی بسیار فراگیر و پیچیده هستند، مدیران به یک چارچوب منضبط برای حل آن‌ها نیاز دارند تا تصمیم بگیرند که چه اقدامی را انجام دهند. بااین‌حال بسیاری از مدیران برای حل این معضلات به “احساس درونی” غریزه و احساسات متکی هستند. اگر ابداً از عقل استفاده نکنند این کار را بعد از واقعیت انجام می‌دهند تا واکنش غریزی خود را توجیه کنند نه این‌که تصمیم خود را قبل‌از اقدام آزمایش کنند. درحالی‌که غریزه می‌تواند به شما کمک کند تا یک معضل اخلاقی را حل کنید صرفاً تکیه کردن بر روحیه‌تان چندین مشکل ایجاد می‌کند . غرایز افراد غالبا متفاوت است اگر صرفاً بر غریزه تکیه کنید تصور همه انتخاب‌های درست ممکن برای یک معضل و پیامدهای هر انتخاب دشوار است. برخی افراد حتی زمانی که کار اشتباهی انجام می‌دهند احساس خوبی دارند. از طرف دیگر اگر انجام کار درست دشوار است، ممکن است به‌جای آن کار اشتباه را انجام دهید فقط به این دلیل که آسان‌تر است. به‌خاطر همه این دلایل تسلط بر یک چارچوب تصمیم‌گیری دقیق برای حل معضلات اخلاقی به‌جای تکیه‌بر غریزه حیاتی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!